آيين‌هاي درگذشتگان را بشناسيم‌

   
 


 

 

Home

=> Sudhra and Kushti

=> A Psycho-historical view of teachings of Zarathushtra

=> is Zarathushtra, ethical philosopher or spiritual leader

=> Zarathushtra and the Devil

=> Freedom, Conflict, and the Evolution of Justice: A Zarathushtrian Perspective

=> Initiation ceremony of Zoroastrians: A Short Article by Dr. Pallan R.

=> Life and Afterlife

=> THE NOTION OF DUALISM

=> Moral Philosophy of Zarathushtra

=> Holocaust of ZARATHUSHTIES of Iran

=> THE CALENDAR AND FESTIVALS

=> HISTORY OF PERSIAN OR PAARSI LANGUAGE

=> نيك و بد در بينش زرتشت

=> هدف از آفرينش انسان

=> مقصود از برسم گرفتن چیست؟

=> مراسم سدره پوشی

=> نيرنگ چيست ؟

=> Happiness is the aim of Zoroastrian philosophy

=> Legends of Life and times of Zarathustra

=> IRAN, THE ORIGINS OF ARYAN PEOPLE

=> THE ETHNIC OF THE SAKAS (SCYTHIANS)

=> THE ORIGIN OF THE PRE-IMPERIAL IRANIAN PEOPLES

=> Old Iranian Calendars

=> The Zoroastrian Houses of Yazd

=> Status of Women in Ancient Iran

=> آيين‌هاي درگذشتگان را بشناسيم‌

=> بهرام یشت (قسمت اول)

=> بهرام يشت(قسمت دوم)

=> AIRYANA-VAEJAH

=> “ASHEYM VOHU”, THE SMALLEST PRAYER.

=> Yatha Ahu Vairyo in the Avesta and Pahlavi Traditions

=> Causes of the Fall of Zoroastrian Iran

=> Are the sacred writings other than ‘Gathas’ non-Zoroastrian?

=> Simple and Practical Zoroastrianism

=> Iranian Themes on Priests from Pahlavi Literature

=> KHORDEH AVESTA - MANTHRA, THE BEST PRAYER.

=> Are Animal Sacrifices mentioned In Zend Avesta?

=> A Commentary on the Ashem Vohu formula.

=> Farokhshi Ceremony

=> FIRE IN AVESTA

=> Fire, the Son of Ahura Mazda

=> THE YEZIDIS OF KURDISTAN - ARE THEY REALLY ZOROASTRIANS ???

=> Fire-temples predate Achamenian dynasty

=> SHAH FARIDOON: THE FIRST GREAT SPIRITUAL HEALER

=> ĀTASH NEYĀYESH

=> Fire Temples

=> Islam and Mazdaeism

=> RAENIDAR ADERBAD MAHRESPAND

=> On Pre-Zarathushtrian Influence - Facts and Fallacies

=> Can Women Become Mobeds As Per Zarthushti Tenets?

=> The sacred HOM is definitely NOT a narcotic

=> Zoroastrian Doctrines and Rituals

=> Zoroastrian Calendar

=> Zarathustri Pilgrimage Sites In Iran

=> ZARATHUSHTRIAN ETHICS AND MORALS

Contact

zoroastrian links

Site counter

Toplist

 


     
 

آيين‌هاي درگذشتگان را بشناسيم‌

 

راشين جهانگيري

 

دين يا استوره‌هاي هيچ ملتي را نمي‌توان جدا از بافت تاريخي آن دريافت . بنابراين لازم است براي شناخت استوره‌ها و باورهاي كهن ايرانيان نخست تاريخ ايران را بكاويم

.

در گذشته‌ي بسيار دور اقوامي كه اكنون در اروپا و ايران و هند زندگي مي‌كنند همگي به يك گروه بزرگ تعلق داشتند كه نام كنوني آن‌ها هند و اروپايي نهاده شده است. آرياييان به عنوان بخشي از اين مجموعه اقوام،‌ راهي جنوب شرقي شده و در گروه‌هاي كوچك در فلات‌هاي ايران و هند ساكن شدند و اين زمان را به هزاره‌ي دوم و اول پيش از ميلاد نسبت مي‌دهند. (هنيلز، شناخت اساطير ايران، ص13

)

دين قوم هندوايراني در مجموعه‌اي از سرودهاي باستاني هندي به‌نام ريگ‌ودا و سرودهاي باستاني ايراني به نام يشت‌ها حفظ شده است

.

اين دين بازتابي است از شيوه‌ي زندگي آنان كه از زيبايي طبيعت لذت مي‌بردند و در عين حال از خشم و دشمني آشكار طبيعت در هراس بودند . خدايانشان يا به‌صورت‌هاي شخصيت‌يافته‌اي از آرمان‌هايي مانند “راستي” اند يا پديده‌هايي طبيعي چون طوفان يا قهرمانان ماجراجو مانند ابيذره و كرساسپه (گرشاسب) كه ديوان تهديدكننده‌ي بشر را نابود مي‌كنند

.

با وجود تغييراتي كه در باورهاي اصيل اين اقوام به‌تدريج رخ داده، هنوز ميزان نفوذ اين استوره‌ها بر آيين‌ها و آداب و باورهايشان به‌خوبي مشهود است از جمله‌ اين آيين‌ها، استوره‌ي آيين و نمادپردازي و مراسم مربوط به درگذشتگان و روان نيكان و بدان است

.

پس از درخشش دين يكتاپرستي و آيين ستايش و نيايش اهورامزدا، خداوند يگانه و هستي‌بخش دانا، با وجود گسترش آموزه‌هاي زرتشتي در سرتاسر اين سرزمين هنوز برخي ميراث گذشتگان با چندوچوني تغييرات حفظ شده و مي‌توان رد پاي استوره‌هاي باستان اين قوم را در لابه‌لاي مراسم و آيين‌هاي روحاني‌شان يافت

.

از جمله استوره‌هاي زرتشتي مي‌توان به استوره‌ي نيروي خير و شر، استوره‌ي آفرينش، نخستين پدر و مادر بشر و … و استوره‌هاي مرگ و پايان جهان اشاره داشت كه امروزه به‌شكل تلفيقي از باورهاي پيش زرتشتي با آموزه‌هاي ديني زرتشتي درآمده است

.

زندگي پس از مرگ

پس از مرگ روان به مدت سه شب پيرامون تن مي‌گردد . بر اساس باور به سه پايه‌ي ديني انديشه و گفتار و كردار نيك ، اعتقاد است كه روان در شب نخست به سخنانش در زندگي مي‌انديشد و به ترتيب در شب دوم به انديشه‌ها و شب سوم به كرده‌هايش فكر خواهد كرد و اين سه شب روان آرزوي يكي شدن با تن را دارد

.

در اين مدت ديوان آزاردهنده مدام روان را مي‌آزارند و اين سروش دادگر است كه به پشتيباني روان مي‌شتابد. اين ميسر نخواهد شد مگر با نيايش‌ها و مراسمي كه بازماندگان براي درگذشته برپامي‌دارند. در سپيده‌دم روز چهارم داوري روان در برابر ديدگان مهر و سروش و رشن آغاز مي‌گردد. گرايشي به هيچ سو نيست ، نه به سوي توانگران و نه درويشان. درباره‌ي هر انساني كاملا بر پايه‌ي رفتار او در زمان زندگي‌اش داوري مي‌شود. پس از تعيين بهشتي ، دوزخي يا هميستگاني(برزخي) بودن روان، پلي به‌نام چينوت آشكار مي‌شود با دو رو، براي راستكاران عريض و آسان‌گذر و براي بدكاران به‌صورت تيغه‌ي تيزي مانند تيغ شمشير

.

گفته‌شده كه هم بدكاران و هم راستكاران با مانعي روبرو مي‌شوند و آن رودخانه‌اي است كه از اشك‌هاي سوگواران درست شده است. زاري و گريه‌ي بيش از اندازه رودخانه را به طغيان مي‌آورد و عبور از پل را براي روان دشوارتر مي‌كند. زرتشتيان اينگونه است كه زاري و مويه‌ي بيش از اندازه را نادرست مي‌شمارند زيرا آن كار به سلامتي سوگواري‌كننده آسيب مي‌رساند و به حال درگذشته نيز فايده‌اي ندارد. آنچه از سوي زرتشتيان مفيدتر است برگزاري آيين‌هاي درست براي درگذشته و خواندن سرودها و نيايش‌هاي روحاني است زيرا اين آيين‌ها موجب آسايش فراواني براي روان درگذشته و آرامش فكري ماندگان است

.

زرتشتيان همواره با اين باور و انديشه‌ي اخلاقي زندگي مي‌كنند كه مجازات روان هيچ‌گاه ابدي نيست و تنها آرمان از هر پاداش و كيفر، بازسازي و اصلاح است.و رنج جاودانه در دوزخ نمي‌تواند سازنده و بازسازي‌كننده باشد. بدين‌ترتيب دوزخ روحاني زرتشتي موقتي است و در آن روان نتيجه‌ي كردار خود در طي زندگي را متناسب با آن دريافت مي‌كند و با پيروزي نهايي نيكي بر بدي ، هماروانان از بهشت و دوزخ و هميستگان برانگيخته‌ شده و به سرمنزل نهايي يعني درگاه خداوندي رسيده و با او يكي مي‌گردند

.

زرتشتيان احساس مي‌كنند كه با مردگان در ارتباط‌اند و از آن‌ها دعوت مي‌كنند تا در جشن‌هاي زندگان، نه در غم بلكه در شادي‌هاي جمعي، “براي شادي روان” شركت جويند. حتي تا چندي قبل مراسمي به‌نام شمع و لگنري در هنگام درگذشت فرد و در سي‌روز پس از درگذشت وي در روستاهاي زرتشتي‌نشين يزد برگزار مي‌شد و زندگان بدن درگذشته را پس از پاكيزگي با ساز و دهل و كرنا به‌سوي دخمه يا برج خاموشان برده و پيشاپيش وي سيني بزرگ مسي تزيين‌شده با شمع‌هاي روشن حمل مي‌كردند و او را با نور و سرور به‌سوي جايگاه ابدي‌اش راهنمايي مي‌كردند و آن‌را آغاز زندگي جاودان براي روان دانسته و اين زندگي جديد را براي روان درگذشته جشن گرفته و به‌جاي سوگ و شيون به شادي روحاني مبدل مي‌كردند. (نقل از خانم دكتر مزداپور و خانم گلبايي خوبچهر و شهناز سرخابي

)

مري بويس در كتاب بنيادهاي خيريه‌ زرتشتيان صفحه 247 گفته است

:

پس از مدت زماني كه از مهمان‌نوازي زردشتيان ايران برخوردار بودم به خود جرات دادم تا از ايشان درباره‌ي احساس آنان براي مردگان بپرسم كه آيا آنان هيچگاه جشني برگزار مي‌كنند كه همراه آن مراسمي براي مردگان نباشد. پاسخ آنان كه با شگفتي ملايمي همراه بود اين بود: “البته كه چنين نيست ، ما هميشه مي‌خواهيم كه مردگان در شادي‌هايمان شريك باشند

.”

اما جشن‌هايي در ميان مراسم زرتشتيان وجود دارد كه به‌صورت ويژه‌تري مرتبط با درگذشتگان است از آن جمله جشن فروردينگان (فرودگ) است كه پس از آغاز نوروز سومين جشن زرتشتيان در سال جديد است. جشن نخست، زايش پيامبر در ششم فروردين ماه، جشن دوم كه منابع تاريخي كمتر به آن پرداخته‌اند روز هفدهم فروردين ماه برابر با سروش روز است كه نخستين ايزدي است كه مردم را به ذكر و زمزمه فراخواند. بيروني مي‌گويد كه ايرانيان باستان به هنگام نيايش‌ها، ناچار از خوردن خوراكي‌هاي تقديس‌شده مراسم بودند از اين‌رو نيايش را زمزمه مي‌كردند يا به‌اصطلاح زرتشتي باج يا واژ مي‌گرفتند. با رسيدن اين جشن هوا خنك و مطبوع و آب‌ها گواراست و زمان خوشي و خرمي فرامي‌رسد كه با بهار همراه است

.

اما سومين جشن در اين ماه در روز نوزدهم از جشن‌هاي مهمي است كه آيين‌هاي آن مرتبط با گرامي‌داشت روان درگذشتگان است. گويا در دوره‌اي از تاريخ كه سال نو با آذر ماه آغاز مي‌شده ايام فروردگان در پايان آبان ماه قرار داشته كه اينك در پايان سال بوده و اين جشن نيز مرتبط با اين ايام است

.

امروزه نيز چون گذشته در جشن فروردينگان كه به پاسداشت فروشي درگذشتگان برگزار مي‌شود زرتشتيان بر سر آرامگاه درگذشتگان رفته و در كنار موبدان به نيايش‌خواني (موسوم به آفرينگان) و داد و دهش و روشن‌كردن شمع و سوزاندن بوي خوش و پذيرايي با خوراكي‌هاي ويژه مي‌پردازند .(آذرگشسب، بي‌تا، ص12-11

)

اما دوران فروردگان كه برابر است با ده روز پاياني سال، از كهن‌ترين جشن‌هاي ايراني است. در باورهاي ايرانيان باستان، هر آفريده‌ي نيك نيرويي پيش‌برنده در خود نهفته دارد كه پيش از زايش وي در آسمان‌ها و همراه ايزدان و امشاسپندان است و پس از مرگ نيز از تن جدا و با همان ويژگي نخستين، بي‌هيچ تأثيري از اعمال و كردار آدمي به عالم مينوي برمي‌گردد. اين نيرو كه فروهر يا فروشي است هرسال در آستانه‌ي آغاز سال نو به خانه‌ي خود بازمي‌گردد. واژه‌ي فرودين نيز برگرفته از همين واژه است و بنابراين فرودين ماه فروشي‌ها و فروردگان جشن منسوب به‌ آن‌هاست

.

اين ايام را - كه جشن گاهنبار ششم يا جشن آفرينش انسان هم در آن واقع است – در ايران باستان در گستره‌اي وسيع جشن مي‌گرفتند. اين جشن كه از جمله آيين‌هاي پيشواز رفتن نوروز است همچون روزگار گذشته در ميان زرتشتيان ايران به‌صورت پاك‌كردن خانه‌ها، پوشيدن رخت نو و عطرآگين‌كردن خانه و خواندن نيايش‌ها و سرودهاي ديني براي پذيرايي فروشي‌هاي درگذشتگان برگزار مي‌شود و به‌نظر مي‌رسد خانه‌تكاني پيش از نوروز بازمانده‌ي همين رسم باستاني باشد

.

برگرفته از

1-

2-

: هنيلز،جان. شناخت اساطير ايران. ترجمه ژاله آموزگار، احمد تفضلي. تهران: 1377. بهرامي، عسگر. جشن‌هاي ايرانيان. تهران: دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي، 1383.

 

 
 

4 visitors (6 hits)

 

 
This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free